حلالم کن دم رفتن کمی بعد از پریشونی
تو آوار نگاهی که تو هم با ما نمی مونی
مسیر موندن و رفتن یکی بود و جدا شد باز
تو پایان منو دیدی جدایی سخته از آغاز
حلالم کن غریبونه توی این دل پر خونه
حلالم کن غریبی که برات دل کندن آسونه
حلالم کن به خونی که غروب ازخاک می جوشه
حلالم کن به نوزادی که شیر از تیر می نوشه
مگه می شه کنارت موند؟ هنوزم عشق بد حاله
صبوری هم کم آورده خود شمشیر می ناله
حلالم کن به زخمایی که لب واکرده می خنده
حلالم کن به عشقی که به چشمای تو پایبنده...
*فرزاد حسنی*
نظرات شما عزیزان: